" ویژه شهادت غریب مدینه "
پنجشنبه 91/10/21
” ویژه شهادت غریب مدینه ”
هرگز کسی دچار محن جز حسن نشد ور شد دچار ان همه رنج و محن نشد
یوسف اگر چه از پدر پیر دور ماند لیکن غریب و بی همه کس در وطن نشد
جز غم نصیب آن دل والا گهر نبود جز زهر بهر ان لب شکر شکن نبود
از دوست آنچه دید ز دشمن روا نبود جز صبر دردهای دلش را دوا نبود
هرگز دلی زغم چو دل مجتبی نسوخت ور سوخت ز اجنبی ، دگر از آشنا نسوخت
آن سروری که صاحب بیت الحرام بود
بیت الحرام بهر چه بر او حرام بود
” ایت ا… سید محمد حسیثن غروی اصفهانی “
” شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (علیه السلام ) برشیعیان مکتبش تسلیت باد . ”
صد شاخه گل برای روح
سه شنبه 91/10/19
“صد شاخه گل برای روح “
آدم را بساز دنیا ساخته می شود
پدر روزنامه می خواند اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می شد . حوصله پدر سر رفت ، صفحه ای روزنامه را که نقشه جهان را نشان می داد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد و گفت : بیا کاری برایت دارم ، یک نقشه دنیا به تو می دهم ببینم می توانی دقیقا همان طور که هست بچینی و مرتب کنی ؟ و دوبره سراغ روزنامه اش رفت . می دانست پسرش تمام روز گرفتار این کار خواهد بود . اما هنوز یک ربع ساعت نگذشته بود که پسرش آمد و نقشه کامل را به پدرش نشان داد .
پدر با تعجب پرسید : مادرت به تو جغرافیا یاد داده است ؟
پسرک گفت : جغرافیا دیگر چیست ؟
پدر پرسید : پس چگونه توانستی این نقشه را درست و کامل بچینی ؟
پسر گفت : اتفاقا پشت همین صفحه تصویری از یک آدم بود ، وقتی توانستم آدم را دوباره بسازم ، دنیا را هم دوباره ساختم !
حکایت
سه شنبه 91/10/19
مانعی که وجود نداشت ……..
سالها پیش دانشمندی آکواریومی ساخت و آن را با یک مانع شیشه ای به دو قسمت تقسیم کرد .
آکواریوم را پر از اب کرد و در یک بخش ان ماهی بزرگ گوشتخواری انداخت و در بخش دیگر هم ماهی کوچکی انداخت که غذای ماهی بزرگ بود . ماهی بزرگ بارها و بارها برای شکار ماهی کوچک به او حمله برد ولی هر بار به مانع شیشه ای برخورد می کرد و عقب نشست . پس از مدتی دانشمند مانع شیشه ای را بر داشت ، اگر چه مانع شیشه ای دیگر وجود نداشت ولی طرح مانع شیشه ای همچنان در ذهن ماهی بزرگ مانده بود و مانع از تداوم تلاش او برای شکار ماهی کوچک می شد .
مراقب باشیم شاید تنبلی ، رخوت و بی انگیزگی های فراوان ما برای عمل ، ریشه در موانعی ذهنی و غیر واقعی دارد !
برگزاری نشست اعتقادی
شنبه 91/09/11
” سلسله نشستهای اعتقادی ویژه ماه محرم در مدرسه علمیه الزهرا (سلام ا… علیها ) شهرستان جویبار “
همزمان با فرا رسیدن ماه محرم ، ایام سوگواری سالار شهیدان ، مدرسه علمیه الزهرا ( سلام ا… علیها ) اقدام به برگزاری مراسم پر فیض زیارت عاشورا در دهه اول محرم همراه با سلسله نشستهای اعتقادی با موضوع ” تحلیل قیام امام حسین ( علیه السلام) ” با حضور حجت الاسلام و المسلمین حجازی نموده است . ایشان در این نشستها به بیان فلسفه قیام امام حسین ( علیه السلام ) و عواملی که در شکل گیری قیام دخالت داشتند پرداختند حجت الاسلام والمسلمین حجازی اصلی ترین فلسفه قیام را ” احیای دین حق ” دانست و گفت : ” وضعیت جامعه اسلامی در زمان امام حسین ( علیه السلام ) به گونه ای بود که منکرها معروف و معروفها منکر شده و چیزی جز قیام باعث بیداری مردم غفلت زده نمی شد . ” ایشان در بخشی از سخنانشان به مساله امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده و به این نکته تاکید داشتند که باید در برابر این منکرها ایستاد و حسین گونه از حریم دین الهی دفاع کرد . حجت الاسلام و المسلمین حجازی مهمترین عامل غفلت مسلمانان را ” افول غیرت دینی ” یعنی بی تفاوتی دانست و مصادیق تاریخی فراوانی را در این زمینه مثال زدند که اگر مردم سکوت نمی کردند امام حسین ( علیه السلام ) و یارانش مظلومانه به شهادت نمی رسیدند . ایشان ضمن بر شمردن درسها و پیامهای عاشورا ، بیداری اسلامی کنونی را بر گرفته از قیام حسینی دانسته و افزودند : ” بیداری اسلامی در منطقه از برکات انقلاب اسلامی ایران و انقلاب ما نیز بر گرفته از قیام حسینی بود . “
برپایی نمایشگاه
یکشنبه 91/09/05
“برپایی نمایشگاه کتاب و محصولات فرهنگی در حوزه علمیه الزهراء سلام ا… علیها جویبار”
همزمان با فرارسیدن هفته کتاب و ایام سوگواری سالار شهیدان، احیاگر مکتب حق، مدرسه علمیه الزهراء (س) شهرستان جویبار اقدام به برگزاری نمایشگاه کتاب و محصولات فرهنگی نموده است. در این نمایشگاه محصولات فرهنگی و همچنین کتابهای خانواده، مذهبی ، کودک و … جهت بازدید عموم به نمایش در آمده است. لازم به ذکر است که این نمایشگاه از تاریخ 27 آبان ماه تا 9 آذر ماه 91 پذیرای علاقمندان است.
روز شمار محرم
چهارشنبه 91/09/01
روز هفتم
در روز هفتم محرم بود عبیدا… بن زیاد ضمن نامه ای به عمر بن سعد ،از وی خواست تا با سپاه خود بین امام حسین ( علیه السلام) و یاران و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد. عمر بن سعد نیز بدون فاصله عمر بن حجاج را با 500 سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین ( علیه السلام) و یارانش به آب شدند. در این روز مردی به نام عبدالله ابن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برآورد ای حسین این آب را دیگر به سان رنگ آسمانی نخواهی دید به خدا سوگند که قطره ای از ان را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی .امام (علیه السلام) فرمودند:” خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده. ” حمید ابن مسلم می گوید: ” به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست دیدم که عبدالله ابن حصین آنقدر آب می آشامید که شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد و باز فریاد می زد العطش…….. باز آب می خورد ولی سیراب نمی شد چنین بود که به هلاکت رسید.
آب از عطش حسین در غوغا بود
یکدست زمین کربلا دریا بود
چندین بار از علقمه پرسیدم گفت
خورشید ترین ستاره زهرا بود
هدی صفرپور- طلبه پایه سوم
روز شمار محرم
چهارشنبه 91/09/01
روز ششم
در این روز عبیدا… بن زیاد نامه ای برای عمر بن سعد فرستاد که من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده ام . توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کارت را برای من می فرستد در این روز حبیب بن مظاهر السری به امام حسین ( علیه السلام ) عرض کرد : در این نزدیکی طائفه ای از بنی اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی به نزد آنها برم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم . امام ( علیه السلام ) اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت : بهترین ارمغان را برایتان آورده ام شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می کنم. او یارانی دارد که هر یک از آنان بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود . عمر بن سعد او را با لشکری انبوه محاصره کرده است چون شما قوم و عشیره من هستید شما را به این راه خیر دعوت می نمایم . در این هنگام مردی از بنی اسد که او را عبدا… بن بشیر می نامیدند برخاست و گفت : من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت می کنم و سپس رجزی حماسی خواند سپس مردان قبیله که تعدادشان به 90 نفر می رسید برخاستند و برای یاری امام حسین ( علیه السلام ) حرکت کردند در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی به نام ازرق را با 400 سوار به سویش فرستاد آنان در میان راه با یکدیگر در گیر شدند در حالی که فاصله چندانی با امام حسین ( علیه السلام ) نداشتند . هنگامی که یاران بنی اسد دانستند تاب مقاومت ندارند در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود باز گشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد . حبیب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جریان را باز گو کرد امام فرمودند : لا حول و لا قوه الا بالله .
خدا جدا نکند از دلم ولای تورا
ز سینه ام نبرد شور نینوای تو را
به درد های دل من امید درمان نیست
خدا نصیب کند تربت شفای تو را
هراس روز قیامت کجا به دل دارد
به دوش خویش کشد هر کسی لوای تو را
نشست بر لب من ذکر یا حسین ، حسین
کجا برون کنم از سر هوای تورا
چه لاله ها که نشاندیم در مسیر رهت
ولی نشد که ببوسیم خاک پای تو را
اگر چه خانه دل مزار توست حسین
کرامتی که ببنیم کربلای تو را
مگر تو باز کنی عقده زبان مرا
که باز هم بسرایم ز غم رثای تو را
و گر نه آیینه را جز زبان حیرت نیست
که واژه واژه دهد شرح ماجرای تو را
هدی صفرپور- طلبه پایه سوم