موضوع: "آداب طلبگی"

داستان تواضع

علامه محمد تقی جعفری انسان بسیار متواضع و خوش برخوردی بودند، قرار

بود روزنامه اطلاعات مناظرات علامه جعفری(ره) را با برتراند راسل چاپ کند به

همین خاطر از علامه درخواست عکس کرده بودند. خود ایشان عکس خویش را

برداشته و وارد دفتر روزنامه اطلاعات شد. طبق شرایط حاکم بر آن روز ایشان

را تحویل نگرفته بودند. ایشان وارد دفتر مسئول روزنامه می شوند، مسئول

مربوطه در حال صحبت کردن با شخص دیگری بوده و با حالت بی اعتنایی به

علامه(ره) خطاب به ایشان می‌گوید: بنشین تا سخنم تمام شود. بعد از

مدتی رو به علامه کرده و می‌گوید: چکار دارید؟ می‌گوید: عکسهای محمد

تقی جعفری را آورده‌ام. سپس عکس‌ها را تحویل می‌دهند و بر می‌خیزند تا

خارج شوند؛ آن مسئول وقتی نگاهی به عکس‌ها می‌اندازد ایشان را

می‌شناسد فورا برخواسته، ایشان را تحویل گرفته و عذرخواهی می‌کند.

براستی با مطالعه سیره ایشان می‌توان فهمید علامه جعفری(ره) شخصیتی

بودند که تواضع در سرتاسر زندگی ایشان موج می‌زند.

چرا تعطیل کنیم ؟

علامه حسن زاده با ذكر خاطره ای از استاد خود مرحوم علامه شعرانی –

رحمه الله - و درباره اهتمام ایشان در ترغیب طلاب به علم آموزی می

فرمایند:« خدمت ایشان كه بودم، در سال دو روز تعطیلى داشتیم، یكى روز

عاشورا و دیگر روز شهادت حضرت امام مجتبى – علیه السلام -  و بقیه

روزها را درس می خواندیم. ایشان سپس مى گویند: یكى از خاطرات

خوشى كه از محضر شریف ایشان دارم ، این است كه یك زمستان كه برف

خیلى سنگین آمده بود، من از حجره مدرسه مروى بیرون آمدم، برف را نگاه

كردم، مردد بودم كه به كلاس  درس بروم یا نروم. اگر نمى رفتم، دلیل بر

تنبلى من و عدم عشق و شوق من بود، به هر حال تصمیم گرفتم بروم،

رفتم تا درِ خانه ایشان در سه راه سیروس، خواستم در بزنم با آن برف

سنگین كه آمده بود خجالت كشیدم. مدتى ایستادم كه كسى بیرون بیاید،

اما كسى بیرون نیامد. دیدم وقت درس هم مى گذرد، در هر صورت در زدم،

آقا زاده ایشان در را باز كرد. وارد شدم، سلام كردم و به محض نشستن،

عذرخواهى كردم گفتم : آقا در این برف مزاحم شدم، مى خواستم نیایم.

گفتند: چرا؟ گفتم: در این برف نمى خواستم مزاحم شوم.

گفتند: مگر شما كه از مدرسه مروى تا اینجا مى آمدید، گداها در سر راهها

ننشسته بودند و گدائى نمى كردند؟ گفتم : چرا، گفتند: امروز آنها بودند یا

نبودند؟ گفتم: چرا بودند، امروز روز كسب و كار آنهاست، گفتند: خوب آنها كه

تعطیل نكردند، ما چرا تعطیل كنیم ؟»