مکالمه با خدا

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید .
خدا گفت :  نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این است که تو در برابرشان پایداری کنی .
من از خدا خواستم که بدنم را کامل  سازد .
خدا گفت : نه
روح تو کامل است . بدن تو موقتی ست.
من از خدا خواستم به من شکیبایی  دهد .
خدا گفت : نه
شکیبایی بر اثر سختی ها به دست می اید. شکیبایی دادنی نیست بلکه به دست  اوردنی است.
من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد.
خدا گفت : نه
من به تو برکت می دهم خوشبختی به خودت بستگی دارد .
من از خدا  خواستم  تا از درد ها آزادم  سازد .

خدا گفت : نه .

درد و رنج تو را ازاین جهان دور کرده و به من نزدیکتر می سازد .

من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد .

خدا گفت: نه
تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی.
من از خدا خواستم به من چیزهایی دهد تا از زندگی خوشم بیاید.
خدا گفت:نه
من به تو زندگی می بخشم تا تو از همه آن چیزها لذت ببری .
من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران را همان طور که او دوست دارد،دوست داشته باشم .
خدا گفت :سرانجام مطلب را گرفتی .

  • بیییییییییاااااااااااااامولا
    نظر از: بیییییییییاااااااااااااامولا
    1393/01/21 @ 02:53:32 ب.ظ

    بیییییییییاااااااااااااامولا [بازدید کننده]

    خیلی زیبا بود انشاالله ان شویم که خداوند میخواهد.

  • گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 

    سلام عزیزجانم
    سال نو مبارک…
    ان شاالله در پناه حضرت حق سال خوبی را شروع کرده باشید…
    یاعلی

  • پرهیزگار
    نظر از: پرهیزگار
    1392/12/22 @ 12:27:20 ب.ظ

    پرهیزگار [عضو] 

    سلام عزیز
    خیلیییییییییی زیبا بود
    ممنون بابت مطالب خوبت
    التماس دعا

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.