ای دختر تبار نور !
شنبه 92/06/16
تمام معصومیت دختر تا ابد با توست ،
نام بلندت آبروی خلق ،
مامن ترین خواهر غریب !
گویا خدا هم راضی به رضای تواست .
“یا فاطمه معصومه اشفعی لنا فی الجنة”
آمنه نظری طلبه پایه دوم
ولادت حضرت معصومه ( سلام ا.... علیها)
شنبه 92/06/16
زیارتش بهانه نمی خواهد…
معصومه معصومه است ، فاطمه ، کریمه اهل بیت ، کوثر کویر و قبله دلهای شیفته ولایت ، آشنای دور و نزدیکِ بزرگ و کوچک ، دختر هفتمین و خواهر هشتمین خورشید ولایت ، زیارتش بهانه نمی خواهد که حرمش خانه محبان است و حریمش کعبه عاشقان و عشق عشق است مسلمانی و زندیقی نیست .
بانوی سپید آب یا معصومه! ای دختر آفتاب یا معصومه !
سرچشمه عصمت و صفا و جودی هستی تو ز نور ناب یا معصومه !
میلاد سراسر نور حضرت معصومه ( سلام ا… علیها) کریمه اهل بیت بر شیفتگان مکتب حق تهنیت باد .
طرح پژوهشی
چهارشنبه 92/06/13
atentStyles DefLockedState="false” LatentStyleCount="156″>
طرح پژوهشی ” اشنایی با منابع قران پژوهی ” در مدرسه علمیه الزهرا ( سلام ا…. علیها) شهرستان جویبار بر گزار گردید .
جهت ارتقای سطح علمی – پژوهشی طلاب مدرسه علمیه الزهرا ( سلام ا…. علیها) جویبار طرح پژوهشی با عنوان ” آ شنایی با منابع قرآن پزوهی ” با حضور استاد برجسته علوم قرآنی ، حاج آقا ابو ترابی برگزار گردید .
ایشان با استناد به ایات و روایات ، اهتمام به امر پژوهش را لازم و ضروری دانسته و گفت : ” اینکه خداوند در قران کریم آیاتی را درزمینه تحقیق و تفحص آورده ،نشانگر جایگاه با فضیلت پژوهش است . ”
وی با معرفی موضوعاتی از قرآن کریم ، به نحوه پژوهش مطلوب و مفید پرداخته و در این زمینه مهمترین منابع و سایتهای مربوط به قرآن پژوهی را معرفی کرد .
ابو ترابی در بخشی از سخنان خود گفت : ” امروزه امر تحقیق با توجه به توسعه امکانات پژوهشی که به آسانترین شکل در دسترس همگان است بسیار آسان تر از گذشته می باشد .”
وی در پایان به وظیفه خطیر طلاب در زمینه پژوهش اشاره و آن را لازمه پویایی علوم طلبگی دانست .
مناجات شهید چمرا ن
سه شنبه 92/06/12
مناجات شهید چمران قبل از شهادت :
خدایا! هدایتم کن زیرا می دانم گمراهی چه بلای خطرناکی است .
خدایا ! هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است .
خدایا نگذار دروغ بگویم زیرا دروغ ظلم کثیفی است .
خدایا! محتاجم نکن که تهمت به کسی بزنم زیرا تهمت خیانت ظالمانه ای است .
خدایا! ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد .
خدایا ! راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است .
خدایا ! مرا از بلای غرور و خود خواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم .
خدایا ! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند .
خدایا ! من کوچکم ، ضعیفم ، ناچیزم ، پر کاهی در مقابل طوفانها هستم . به من دید ه ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را به راستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم.
خدایا ! دلم از ظلم و ستم گرفته است . تو را به عدالتت سوگند می دهم که مرا در زمره ستمگران قرار نده .
خدایا ! می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند.
خدایا ! خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.
خدایا ! دردمندم روحم از شدت درد می سوزد قلبم می جوشد احساسم شعله میکشد ، و بند بند وجودم از شدت درد صیحه می زند ، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش .
خسته شده ام ، پیر شده ام ، دلشکسته ام ، نا امیدم ، دیگر آرزویی ندارم ، احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست ، با همه وداع می کنم و میخواهم فقط با خدای خود تنها باشم .
خدایا ! بسوی تو می آیم از عالم و عالمیان می گریزم ، تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده .
اعمال معویب
سه شنبه 92/06/12
اعمال معیوب
شیخ بهایی می گوید : عارفی پارچه ای بافت و در بافت آن کوشش بسیار به کا ربرد آن را فروخت مشتری به علت عیبهای پارچه آ ن را به او باز گرداند و عارف گریست . مشتری چون عارف را گریان دید دلش سوخت و گفت : من به این عیب راضی ام گریه مکن ! عارف گفت : گریه من از این نیست ، از آن می گریم که در بافت ان کوشش بسیار کردم و حال به سببب عیبهای پنهانی به من باز گردانده شد ، می ترسم عملی را نیز که چهل سال در آن کوشیده ام نپذیرند . ( کشکول شیخ بهایی )
مناجات
چهارشنبه 92/06/06
الهی !……
علمی که تو میدهی علم است و آنکه ما به دنبالش و در پی کسب آن دست و پا میزنیم درک نادانی خویش ، مبادا که در جهل خویش بمانیم و به خیال دانایی ، روح الهی را اسیر بندهایمان کنیم . و هو الخلّق العلیم .
اینگونه باشیم .....
چهارشنبه 92/06/06
“ اینگونه باشیم …… ”
سید عبدالکریم کفاش هر هفته حداقل یکبار خدمت امام زمان ( عج ا….) می رسید . خودش می گفت : اقا از من سوال کردند : سید کریم ! اگر هفته ای یکبار ما را نبینی چه خواهد شد ؟ عرض کردم : آقا جان می میرم . فرمودند : همین است که ما را می بینی .