پاسخ کوبنده حضرت زهرا ( سلام ا.... علیها ) به مخالفان غدیر
از جمله جاهایى كه مردم مىتوانستند با حضرت زهرا علیهاالسلام دیدارى داشته باشند و سؤالاتشان را مطرح نمایند، در خارج از شهر مدینه، بر سر مزار شهداى احد و حمزه سیدالشهدا بود. از جمله كسانى كه در كنار مزار شهدا با حضرت زهرا علیهاالسلام ملاقات كرده، محمود بن لبید (و یا اسید) است. او مىگوید:
پس از وفات رسول الله صلىالله علیه و آله فاطمه زهرا علیهاالسلام را در كنار قبر حمزه در احد مشاهده كردم، در حالى كه به شدت منقلب بود و اشك مىریخت. صبر كردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم: اى بانوى من! سؤالى برایم پیش آمده است كه مىخواهم با شما در میان بگذارم .
فرمود: بپرس!
عرض كردم: آیا رسول خدا صلىالله علیه و آله قبل از وفات خود، تصریحى بر امامت على علیهالسلام داشته است؟ و آیا از طرف ایشان نصّى بر این مطلب وجود دارد؟ فرمود:
«واعجباه! أنسیتم یوم غدیرخم؛ شگفتا و عجبا! آیا روز غدیر خم را فراموش كردهاید؟»
عرضه داشتم: روز غدیر را مىدانم (و آن غیر قابل انكار است)، از آن اسرارى كه رسول خدا صلىالله علیه و آله با شما در میان گذاشته، مرا آگاه كنید، فرمود:
«اشهدالله تعالى لقد سمعته یقول: علىٌّ خیر من أخلّفه فیكم، و هو الامام والخلیفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب الحسین أئمّة أبرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیّین، و لئن خالفتموهم لیكون الاختلاف فیكم الى یوم القیامة؛ خدا را شاهد مىگیرم كه شنیدم رسول خدا صلىالله علیه و آله فرمود: على بهترین كسى است كه او را جانشین خود در میان شما قرار مىدهم. على امام و خلیفه بعد از من است، و دو فرزندم (حسن و حسین) و نه تن از فرزندان حسین پیشوایان و امامانى پاك و نیك هستند. اگر از آنها اطاعت كنید، شما را هدایت خواهند نمود، و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلاى تفرقه و اختلاف در میان شما حاكم خواهد شد.»
پرسیدم: بانوى من! پس چرا على علیهالسلام سكوت كرد، و براى گرفتن حق خویش قیام نكرد؟
حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ فرمود:
«یا اباعمر لقد قال رسول الله صلىاللهعلیه و آله: مثل الامام مثل الكعبة اذ تؤتى ولا تأتى ـ أو قالت: مثل علىّ ـ ثمّ قالت: أما والله لو تركوا الحقّ على أهله و اتبعوا عترة نبیّه لما اختلف فىالله اثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتى یقوم قائمنا التاسع من ولد الحسین، و لكن قدّموا من أخّره الله و أخّروا من قدّمه الله، حتى اذا ألحدوا المبعوث و أودعوه الجدث المجدوث، اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم، تبّاً لهم أو لم یسمعوا الله یقول:« و رَبُّكَ یَخْلُقُ مایَشاءُ وَ یَخْتارُ ماكانَ لَهُمُ الخِیَرَةُ»(5)؟ بل سمعوا ولكنهم كما قال الله سبحانه: «فَاِنَّها لا تَعْمَى الاَبْصارُ وَلكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الّتى فی الصُّدُورِ»(6) هیهات بسطوا فى الدّنیا آمالهم و نسوا آجالهم، فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم، أعوذبك یا ربّ من الحُور بعد الكَوْر؛ اى اباعمر، رسول خدا صلىاللهعلیه و آله فرمود: مَثَلِ امام (مثل على)، همانند كعبه است، كه مردم به سراغ آن مىروند، نه آن كه كعبه به سراغ مردم بیاید.
سپس حضرت زهرا علیهاالسلام ادامه داد:
آگاه باش! به خدا سوگند! اگر حق را به اهلش واگذار مىكردند و از عترت رسول خدا صلىالله علیه وآله اطاعت مىنمودند، دو نفر هم (در حكم خداوند) با یكدیگر اختلاف نمىكردند، و امامت همان گونه كه پیامبر خدا صلىاللهعلیه و آله معرفى فرمود، از على علیهالسلام تا قائم ما، فرزند نهم حسین، از جانشینى به جانشینى دیگر به ارث مىرسید. اما كسى (ابوبكر) را مقدم داشتند كه خدا او را كنار زده بود، و كسى (على) را كنار زدند كه خدا او را مقدم داشته بود. نتیجه آن شد كه محصول بعثت را انكار كردند و به بدعتها روى آوردند، آنها هوا پرستى را برگزیدند و بر اساس رأى و نظر شخصى عمل كردند، هلاكت و نابودى بر آنان باد! آیا نشنیدند كلام خدا را كه فرمود:
«پروردگار تو هر چه بخواهد، مىآفریند و هر چه بخواهد، برمىگزیند، آنان (در برابر او) اختیارى ندارند.»
آرى شنیدند، همان گونه كه قرآن فرمود:
«چشمهاى ظاهر نابینا نمىشود، بلكه دلهایى كه در سینه هاست، كور مىشود.»
افسوس كه آنان آرزوها و هوسهاى خود را تحقق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند! خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهایشان گمراه كند.
پروردگارا! به تو پناه مىبرم از كمى یاران پس از فراوانى آنان.»(7)
. آيا جاى عذرآوردن باقى مانده؟
«غصب فدك» انتقامى بود كه از حضرت زهراعليها السلام در مقابل حمايتهايش از حقّ اميرمؤمنانعليه السلام گرفته مىشد. پافشارى حضرت بر دفاع از ولايت اميرمؤمنانعليه السلام و نگرانى هيئت حاكمه از تأثير كلام حضرت زهراعليها السلام در ميان مردم، آنان را واداشت تا با گرفتن فدك از ايشان، به دو هدف عمده برسند: از يك سو، به ديگر معترضان نشان دهند كه ايستادگى در برابر قدرت حاكمه هزينه هاى سنگينى دارد و از سوى ديگر، وانمود كنند كه مشكل اصلى هيئت حاكمه با حضرت زهراعليها السلام مسائل مالى و دنيوى است، نه مبحث دين و امامت و ولايت!
آنها مىدانستند كه خاندان رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم و اهل بيت مطهّر، هيچ گونه دلبستگى به مال دنيا ندارند، و تمام همّ و غمّ آنان حفظ مكتب اسلام و پايدارى از اصالت آن است و اگر اين واقعيت براى عامّه مردم به اثبات برسد پايههاى لرزان حكومت جديد، سستتر خواهد شد. بنابراين، نيازمند سوژهاى بودند كه اذهان مردم را به سوى ديگرى هدايت كنند و مشكل اصلى حكومت با خاندان رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم را دعواى ارث و ميراث و درد مال و منال جلوه دهند؛ لذا بهترين سوژه را گرفتن فدك يافتند، و با تحريف سخنان رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم مشروعيتى براى كار ناپسنديده خود تدارك ديدند.
حضرت زهراعليها السلام كه به خوبى از اهداف آنان اطلاع داشت، فرصت را مغتنم شمرد و خطبه مشهور خود را در مسجد مدينه ايراد فرمود؛ خطبهاى كه طنين سخنان رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم را در اذهان مردم به ياد مىآورد، گويى كه پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم بر بالاى منبر خطبه مىخواند!
حضرت در اين خطبه، حقايق فراوانى را با مردم در ميان گذاشت، و پردههاى تزوير و تحريف را كنار زد و چهره غبارگرفته حقيقت را به مردم نشان داد. او چنان مستدل و مستحكم سخن گفت كه خليفه اوّل در برابر منطق قوى ايشان تسليم شد و دستور بازگرداندن فدك را صادر نمود (گرچه با فاصله كمى مجدّداً به دستور نخست خود بازگشت). نتيجه خطبه حضرت، بسيار جالب و قابل توجّه است؛ بعد از آن خطبه تاريخى جمعى به حضرت زهراعليها السلام گفتند:
«يا بنت محمّد! لو سمعنا هذا الكلام منك قبل بيعتنا لأبى بكر ما عدلنا بعلىّ أحدا؛ اى دختر رسول خدا! اگر قبل از بيعت با ابوبكر اين سخنان را از تو مىشنيديم، به هيچ وجه كسى را بر علىعليه السلام ترجيح نمىداديم!»
اينجا بود كه حضرت در جواب آنان به جريان غديرخم اشاره كرده، فرمود:
«هل ترك أبى يوم غديرخم لأحد عذرا؟؛ آيا پدرم رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم پس از حادثه غديرخم، جايى براى عذرآوردن باقى گذاشته بود؟»
در كتاب دلائل الامامه نقل شده است: بعد از اينكه حضرت زهراعليها السلام آن خطبه غرّا را ايراد فرمود، در هنگام بازگشت از مسجد، رافع بن رفاعه به دنبال حضرت آمد و خطاب به ايشان عرضه داشت:
«يا سيّدةالنّساء لو كان أبوالحسن تكلّم فى هذا الأمر و ذكر للنّاس قبل أن يجرى هذا العقد ما عدلنا به احداً؛ اى سرور زنان! اگر علىعليه السلام قبل از اينكه مردم با ابوبكر بيعت كنند، با آنان سخن مىگفت و روشنگرى مىنمود، ما از او رويگردان نمىشديم، و با فرد ديگرى بيعت نمىكرديم!»
حضرت زهراعليها السلام فرمود:
«اليك عنّى فما جعل اللّه لأحد بعد غديرخم من حجّة و لاعذر؛ مرا به حال خود بگذار، كه خداوند بعد از جريان غديرخم براى هيچ كس عذر و بهانهاى قرار نداده است.»8
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط میرزایی در 1393/07/17 ساعت 10:38:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |