همیشه فلسفه بافی نیاز نیست ...........


روزي مردي داخل چاهي افتاد و بسيار دردش آمد:

يک متدین  او را ديد و گفت :حتما گناهي انجام داده اي

يک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت

يک روزنامه نگار در مورد دردهايش با او مصاحبه کرد

يک يوگا کاربه او گفت : اين چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند

در واقعيت وجود ندارند

يک پزشک براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت

يک پرستار کنار چاه ايستاد و با او گريه کرد


يک  روانشناس او را تحريک کرد تا دلايلي را که پدر و مادرش او را آماده

افتادن به داخل چاه کرده بودند پيدا کند

يک تقويت کننده  فکراو را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است


يک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود يکي از پاهات رو بشکني

سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بيرون آورد.


  • یامولااااااااااااا
    نظر از: یامولااااااااااااا
    1393/08/01 @ 11:10:59 ق.ظ

    یامولااااااااااااا [بازدید کننده]

    سلام
    جالب بود.بعضی وقتها ماهم واقعیت رو نمی بینیم

  • نظر از: ربیع الانام
    1393/07/26 @ 08:48:59 ب.ظ

    ربیع الانام [عضو] 

    سلام
    چه جالب بود و این یعنی علم فقط به داشتن سوادنیست والااین سوادو همه دارن حتی دیوار سر کوچه
    فهم مهمه ؛ حال ما آدما گاهی اینجوریه
    http://rabiolanam.womenhc.com/

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.