می توان دریا بود .............
کودکی که لنگه کفشش را دریا گرفته بود روی ساحل نوشت:
” دریا دزد کفش های من ”
مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت:
” دریا سخاوتمند ترین سفره ی هستی ”
موج آمد و جملات را با خود شست تنها برای من این پیام را گذاشت که :
برداشت های دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن تا دریا
باشی….
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط میرزایی در 1393/10/04 ساعت 09:15:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید