شانس زندگی
در زمان ها ي گذشته، پادشاهي تخته سنگی را در وسط راه قرار داد و براي اين که عكس العمل مردم را ببيند خودش را در جايي مخفي کرد.
بعضي از بازرگانان و نديمان ثروتمند پادشاه بي تفاوت از کنار تخته سنگ گذشتند.
بسياري هم غرولند مي کردند که اين چه شهري است که نظم ندارد.
حاکم اين شهرعجب مرد بي عرضه ايست و …
با وجود اين هيچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمي داشت.
نزديك غروب، يك روستايي که پشتش بار ميوه و سبزيجات بود، نزديك سنگ شد. بارهايش را زمين گذاشت و با هر زحمتي بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناري قرار داد. ناگهان کيسه اي را ديد که زير تخته سنگ قرار داده شده بود، کيسه را باز کرد و داخل آن سكه هاي طلا و يك يادداشت پيدا کرد.
پادشاه در آن يادداشت نوشته بود:
“هر سد و مانعي مي تواند يك شانس براي تغيير زندگي انسان
باشد”
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط میرزایی در 1393/09/05 ساعت 09:54:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1393/09/06 @ 01:32:35 ب.ظ
مهدوي ديوكلايي [عضو]
با سلام خیلی جالب و تاثیر گذار بود.ممنون از زحماتتون