سلام بر روح ا.....

تهی بود و نسیمی ، سیاهی بود و ستاره ای هستی بود و زمزمه ای ، لب

بود و نیایشی  ،  من بود و تویی وقاب عکسی پر خاطره .


نمی دانم چگونه باید وجودش را وصف کنم ، چگونه از او بگویم و چگونه با او

بودن را توصیف کنم .

آسمان شهرمان مه آلود بود و ابرهایش همیشه هوای گریه داشتند ، زمان

به سختی بر تار و پود دنیا چنگ می زد و میگذشت . همه چشمها در انتظار

طلوع کهکشانی از خوبی ، منظومه ای از پاکی و خوبی و مجموعه ای از

روشنی و زیبایی بودند . آفتاب این کهنه پیر عشق هر روز به انتظار دیدنت نو

می گشت . تو از شرق تابیدی و آواز آزادی ما را که در خواب سرد زمستانی

استکبار به انجماد کشیده شده بود با نگاهی گرم آب کردی .  گرمای

دستانت را در اولین تابش آفتاب که اشک شب را از چهره گلها پاک میکردی

، با تمام وجود احساس کردیم .و چه احساس قشنگ و دلچسبی .


تو آمدی و طنین خوش آهنگ شعار هایت مانند نوایی آسمانی گوش فلک را

پر کرده بود و دم مسیحایی ات جانی دوبار به کالبد مرده سرزمین مان افکند .


راهت سبز و جاودان و اندیشه زیبایت پر رهرو باد .

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.