زمزمه های دلتنگی
سلام آقا ! دلم گرفته ، دلم عجیب گرفته است ،
هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی نمی توانم نفس بکشم ، عجب نفس گیر است هوای بی تو یی ،
چقدر ما بی خیالیم آقا ! فقط به دو قطره اشک و ندبه و یا بن الحسن کجایی ؟ و….. به همینها بسنده کرده ایم
راحت تر بگویم چقدر ما بی انصافیم ، همه چیز مان به جا ، خوردنها و خوابیدنها ، گردشها و مهمانیها ، خریدها و …همه چیز
خوب می دانم که :
اگر دلهایمان تاریک و ظلمانی نمی گردید امامت هم عیان می گشت و پنهانی نمی گردید
به قدر تشنگی گر تشنه امر فرج بودیم خدا داند فرج اینقدر طولانی نمی گردید
اللهم عجل لولیک الفرج
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط میرزایی در 1392/07/11 ساعت 11:24:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/07/21 @ 09:53:52 ق.ظ
mahsa [بازدید کننده]
خیلی خوب بود