بخشی از نیایشهای شهید چمران

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


اینها را به نیت آن ننوشته ام که کسی بخواند ، و به من رحمت آورد ، بلکه نوشته ام که قلب آتشنیم را تسکین دهم و آتشفشان درونم را آرام کنم .

هنگامی که شدت درد و رنج طاقت فرسا می شد و آتشی سوزان از درونم زبانه می کشید و دیگر نمی توانستم آتشفشان وجود را کنترل کنم ، آنگاه قلم به دست می گرفتم و شراره های شکنجه و درد را ذره ذره از وجودم می کندم و بر کاغذ سرازیر می کردم …..و آرام آرام به سکون و آرامش می رسیدم .

آنچه در د ل داشتم بر روی کاغذ می نوشتم و در مقابلم می گذاشتم و در اوج تنهایی ، خود با قلب خود راز و نیاز می کردم ، آنچه را داشتم به کاغذ می دادم و انعکاس وجود خود را از صفحه مقابلم دریافت می کردم ، و از تنهایی به در می آمدم …

اینها را ننوشته ام که بر کسی منت بگذارم ، بلکه کاغذ نوشته ها بر من منت گذاشته اند و درد و شکنجه درونم را تقبل کرده اند …

اینجا قلب می سوزد ، اشک می جوشد ، وجود خاکستر می شود و احساس سخن می گوید . اینجا کسی چیزی نمی خواهد ، انتظاری ندارد ، ادعایی نمی کند … فریاد ضجه ای است که از سینه پر درد به آسمان طنین انداخته و سایه ای کم رنگ از آن فریادها بر این صفحات نقش بسته است …

خوش دارم که کوله بار هستی خود را که از غم و درد انباشته است بر دوش بگیرم ، و عصا زنان به سوی صحرای عدم رهسپار شوم . خوش دارم که از همه چیز و همه کس ببرم و جز خدا انیسی و همراهی نداشته باشم . ….

خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد بسپارند تا حتی قبری را از این زمین اشغال نکنم . ..

خدایا ! خسته و دلشکسته ام ، مظلوم از ظلم تاریخ ، پژمرده از جهل اجتماع ، ناتوان در مقابل طوفان حوادث ، نا امید در برابر افق مبهم و مجهول ، تنها ، بی کس ، فقیر در کویر سوزان زندگی ، محبوس در زندان آهنین حیات .

دل غم زده و دردمندم آرزوی آزادی می کند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد تا از این غربتکده سیاه ، ردای خود را به وادی عدم بکشاند و از بار هستی برهد ، ودر عالم نیستی فقط با خدای خود به وحدت برسد .

ای خدای بزرگ !

تو را شکر می کنم که را شهادت را بر من گشودی ، دریچه ای پر افتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمانها باز کردی ، ولذت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی ، و به امید استخلاص ، تحمل همه دردها و غمها و شکنجه ها را میسر کردی .

گرامی باد یاد و خاطره همه مردان خدا .

…" data-path="../../plugins/share_plugin/img/">
  • میرزایی
    نظر از: میرزایی
    1393/04/04 @ 12:07:23 ب.ظ

    میرزایی [عضو] 

    خوشا آنان که با عزت زگیتی بساط خویش بر چیدند و رفتند
    زکالاهای این آشفته بازار شهادت را پسندیدند و رفتند

  • نظر از: صدرارحامی
    1393/03/31 @ 10:46:19 ق.ظ

    صدرارحامی [عضو] 

    با سلام و احترام

    شهادت بالاترین فضیلتی است که خداوند این ارمغان آسمانی را، به پاک ترین جهادگران در راه خویش عطا می نماید و هیچ سخنی بالاتر و معنوی تر از ذکر مقام این آسمانیان و زنده نگه داشتن میراث ماندگارشان نیست .(ممنونم ازبابت گذاشتن مطلب زیباتون )

    از حضور سبزهمیشگیتان دروبلاگمون کمال تشکر را دارم ، با آرزوی بهترین ها برای شما دوست مهربان…….

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.