دعا برای غزهّ

این روزها  خبرها و تصاویر رسانه ها حاکی از ظلم دردناک و سوزانی است که به مردم مظلوم غزهّ می شود ، و ما تنها کاری که میکنیم دعاست . دعا برای ظهور منجی عالم که به تمامی دردهای بشریت پایان دهد .


زمان ، زمان عجیبی ست یار ما به کجاست
دهد گواه دل من امام ما تهاست
بخوان دعای فرج را که یار می آید
نسیم رحمت پروردگار می آید
بخوان دعای فرج را که  با سپیده صبح
امید مردم امید وار می آید .


انشاا..تعالی .

اگر آن نیش چاقو نبود .......

اگر کسی از درخت زرد آلو بپرسد که : ” از وقتی که هسته بودی تا الان که درخت شده ای چی از

همه بیشتر به تو سخت گذشت ؟ ” می گوید : ” یکی آن زمستان اولی بود که سرما شد و یخبندان شد و

یخ پوستم را ترکاند ، یکی هم آن سال که باغبان آمد و با نیش چاقویش پوستم را چاک داد و پیوند زد . ”


راست می گوید . بهش سخت گذشت . حواسش هم نیست که اگر آن سرما و یخ بندان نبود و پوستش را

نمی ترکاند ، توی باغچه می پوسید و اگر هم آن نیش چاقو نبود تا دنیا دنیاست بی بار می ماند .


راستی نگاه ما در مقابل مشکلات و ناملایمات زندگی چگونه است ؟ 

]چقدر می خوابی؟..........

گفت : ” چه کنم ؟ خیلی می خوابم …..”


گفتم: “  شیر روزی 20 ساعت می خوابد،  روزی 20 ساعت . اما به همان 4 ساعتی که بیدار

است شیر است . خواب که بد نیست . خواب امن و امان است . بیدار که بودی درست باش . محکم

باش . شیر باش . تا خوابی خوابی . کاری کن که بیداریت جای خوابت را پر کند . “ 

فتوای غلط

از چهره خسته و غبار آلودش می شد فهمید که از راه دور آمده . با چشمهایی غرق اشک : ” زنم مرد . باردار بود . ماه آخرش بود . این همه راه آمده ام که بپرسم با بچه دفنش کنیم ؟ ”
سرش را پایین انداخت و بعد از مدتی پاسخ داد : ” مرده مسلمان حرمت دارد . دفنش کنید . ”
رفت سه روز بعد برگشت . قنداقه ای دستش بود .
_ ممنون از لطفتان . پیکی که فرستاده بودید به موقع رسید وگرنه …. به بچه اشاره کرد : ” الان نبود . ”
_ پیک ؟!
_ مرد لبخندی زد : ” همان سوار جوان . ” گفت : ” فتوای شما عوض شد ه. ”
صورتش خیس عرق شد . لرزید و رنگش پرید . برگشت داخل خانه .
***
نه فتوا می دادو نه از خانه بیرون می آمد . می گفت :"  عالمی که فتوای غلط بدهد، همان بهتر که اصلا فتوا ندهد." 
***

باز هم صدای در بود که به گوشش می رسید . قاصدی بود . نامه را گرفت و باز کرد : ” شما فتوا بدهید .. ما اصلاح میکنیم . ”

سفر به شهر امام زمان ( عج ا… ) ، ص19

اینگونه باشیم


_ ” می شود برای رضای خدا این قفل را سه شاهی از من بخرید . ”

قفل ساز آنرا گرفت . با دقت نگاهش کرد : ” این قفل سالم است و بی عیب . آخر چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم . ؟ ”

_ اما هیچ کس حاضر نشد ه آن را این قیمت بخرد .

هفت شاهی به پیرزن داد و گفت : ” این قفل اینقدر می ارزد . ” پیرزن در حالی که لبخند رضایت بر لب داشت از مغازه بیرون رفت .

حضرت رو به او فرمود : ” مثل این ( قفل ساز ) باشید  ما به سراغ شما می آییم . چله نشینی لازم نیست . به جفر متوسل شدن سودی ندارد . عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید ، تا بتوانیم به یاریتان بیاییم …… ”

میر مهر ، ص397

پیام امام زمان ( عج ا... ) برای مردم

خبر مثل توپ همه جا صدا کرده بود می گویند : ” تازگیها امام زمان ( عج ا…. ) برای شیخ مفید نامه داده اند . ”
-    این که خبر تازه ای نیست ! مدتها ست از این قضیه گذشته .
-    نه ! آن نامه اولی را که نمی گویم . نامه جدیدی آمده .
-    واقعا ؟ !
-    نامه جدید ، با املای امام و خط یکی از افراد مورد اعتمادشان بوده . به  شیخ گفته اند : ” اصل نامه را به کسی نشان نده . اما از روی آن بنویس و به دوستان و شیعیان مخلص بده . ”
-    کاش می شد ما هم نامه را ببینیم .
-    شیخ رو نوشتش را فرستاد ، می خواهی بخوانی ؟
” … بدانید که چیزی از احوال و روزگارتان بر ما پوشیده نمی ماند . نه این که ندانیم بعضی ها پایشان اغزیده و عهد شکنی کرده اند . نه اینکه خیال کنید ما شما را همینطور به حال خودتان رها کرده ایم و یادمان رفته به شما توجه کنیم . اگر این طور بود که حال و روزتان خیلی سخت تر می شد ، دشمنانتان شما را خرد می کردند . پس تقوا پیشه کنید و پشتیبان ما باشید . ”
بحارالانوار ،ج51،ص174

تبریک عید

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ayout v:ext="edit">

فطر، عشوه عرش بر ساکنان خاک و قصیده معرفت بر مقیمان مدینه فطرت ، روز تولد فضیلتها و به بار نشستن خوبی ها و روز نوشیدن شهد شیرین شفاعت بر تمام روزه داران بهار صیام تبریک و تهنیت باد .