بعضی ها با آرایش ..................

 

لطفا نظر خودرا بیان کنید …………….

خوبی آدمها

 

گناه نکن

شعر بحر طویل استاد سازگار ویژه 17 ربیع

شب شوق و شب وجد و شب شور و شب پیدایش نور و شب تکرار تجلای

رسولان الهی، رسد از ارض و سما و ملک و حور، گواهی که شب هجر سر

آمد، سحر آمد، سحر آمد، خبر آمد، خبر آمد که شد از آب تهی رود سماوه،

شده چون دامن تفتیدة صحرای قیامت کف دریاچة ساوه، خبری تازه به گوش

و رسد از غیب سروش و شده آتشکدة فارس خموش و عجبا اینکه فرو

ریخته یکباره به هم کنگرة کاخ مدائن، نفس پادشهان حبس شده در دل و

گشتند همه لال ز گفتار، به امر احد خالق دادار، دگر راه سماوات به شیطان

شده مسدود، بتان یکسره بر خاک فتادند و نگویند مگر ذکر خداوند و رسول

دو سرا را.

عرش و فرش و ملک و آدمی و کوه و در و دشت و یم و قطره و مهر و مه و

سیاره و منظومة شمسی و کرات و همه افلاک الی این کرة خاک ز برگ و

بر و ریگ و حجر و شاخه و نخل و ثمر و بام و در و مرد و زن و پیر و جوان،

ابیض و اسود، همه گویند درود و صلوات از طرف ذات خداوند تبارک و تعالی و

همه عالم خلقت، به خصال و به کمال و  به جلال و به جمال و قد و بالای

محمد که خداوند و ملایک همه گویند درودش، همه خوانند ثنایش، همه

مشتاق لقایش، همه عالم به فدایش، همه مرهون عطایش، که خدا خلق

نموده است به یمن گل رویش فلک و لوح و قلم را، ملک و جن و بشر را و

همه ارض و سما را.

چار ماه است که گردیده به تن آمنه را جامة ماتم، به رخش هاله­ ای از غم،

غم عبدالله والا گهرش، شوهر نیکو سیرش، اشک روان از بصرش، اشک نه

خون جگرش، خون نه که یاقوت تَرش، بود یکی غنچه از آن لالة پرپر ثمرش،

داشت چو جانی به برش، بلکه ز جان خوب ترش، مونس شام و سحرش، تا

که شبی دید همان مادر دلباخته در خواب، که در دست گرفته است گلی

خرم و شاداب، که برده است ز گل­های دگر آب، نظر کرد بر آن لالة فرخنده که

برگشت، یکی قرص قمر گشت، به یک لحظه پسر گشت، نکوتر ز پدر

گشت، چو بیدار شد از خواب، خوش و خرم و شاداب، دلش شد ز شعف

آب، به یاد آمدش این نکته که نه ماه تمام است، مه حُسن ختام است،

رسیده مه میلاد گرامی پسرش، بر رخ قرص قمرش خندد و بی­ پرده کند

سیر تماشای خدا را.

لحظه­ ها بود بر آن مادر فرخندة افراشته اقبال، بسی بیشتر از سال، شب و

روز زدی طایر جانش ز شعف بال، که کی جلوه کند از صدف آن گوهر اجلال،

که یک بار دگر نیمه­ شبی خواب ربودش، همه شد نور وجودش، ز عنایات

خداوند ودودش، عجبا دید که خورشید ز پهلوش درخشید و فروغ ابدیت به

جهان یکسره بخشید، به ناگه دُر پاکش ز صدف داد ندا، کای صدف گوهر

یکتای خدا، مادر انوار هدی، خیز که هنگام فراقت به سر آمد، شب تنهایی و

اندوه و غمت را سحر آمد، شب میلاد گل گلشن هستی به نجات بشر آمد،

چه مبارک سحری بود که ناگاه به هم درد فشردش شبی آرام در آن حجرة

خاموش نه یاری نه قراری، تک و تنها ز دم احمدی خویش پراکنده در امواج

فضا عطر دعا را.

دگر از درد گل انداخته رخسار نکویش، شده انوار خداوند فروزنده ز رویش،

نگهش سوی سما بود و همه محو خدا بود که سقف حرمش لاله صفت باز

شد و لحظة اعجاز شد و با خبر از راز شد و دید در آن درد و الم چار زن پاک،

تو گویی که رسیدند ز افلاک و همانند ندارند به روی کرة خاک، یکی حضرت

حوا و دگر مریم عذرا و دگر هاجر و سارا، همه مبهوت جلالش، همه بر دور

جمالش، همه دیدند مقامش، همه گفتند سلامش، بگرفتند در آغوش چو

جانش، زهی از عزت و شأنش، نگه هاجر و سارا به گلستان رخ حور

نشانش، که در آن لحظه کف دست به پهلوش کشید از دو طرف مریم عذرا

که به یکباره به پا خواست صدای خوش تکبیر ز کوه و شجر و دشت و دَرِ

مکه، جهان غرق در انوارالهی شد و دیدند که مرآت جمال احد قادر سرمد،

مدنی مکی ابوالقاسم ­و­محمود­ و­محمد، نبی اُمّی خاتم، به ­روی­ دامن مریم ز

فروغ رخ خود کرد منور همه جا را.

بشنوید از دو لب آمنه آن مادر فرخندة احمد که چو بگذاشت قدم بر کرة خاک

محمد، ز رخش نور عیان گشت و فروزنده از آن نور جهان گشت، که با جلوة

ماه رخ او دیدمی از دور قصور یمن و شام و به گوش آمدم از جانب معبود

ندایی که الا آمنه زادی پسری را که بود از همة خلق سرآمد، که بود آینة

طلعت ذات احد قادر سرمد، که بود کنیه ابوالقاسم و نام احمد و محمود و

محمد که در آن حال همان چار زن پاک، تن خوب­تر از جان ورا شسته به إبریق

بهشتی، پس از آن مریم عذرا به یکی حلّة زیبای بهشتیش بپوشاند و لب

خویش به لبخند گشودند و سلامش بنمودند و ستودند مقام و شرف و عزت

آن پاک­ترین عبد خداوند نما را.

استاد غلامرضا سازگار

میلاد ختم المرسلین است

 

اعمال روز نهم ربیع الاول

نهم ربیع الاول سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت آخرین سحاب رحـمت

حضرت مهــدی مـوعـود (عج) بــر منتظــران و چشــم انتظــاران ظهــورش

تهنیت باد.


اعمال روز نهم ماه ربیع الاول‏



این روز، روز عید و جشن و شادی بزرگ برای مؤمنان به مناسبت به امامت

و خلافت رسیدن صاحب الزمان (ع) است. لذا اعمال زیر در این روز پسندیده

است.

۱- اطعام به دوستان و ایجاد فرح و شادی در بین آنان.

۲- پوشیدن لباس نو.

۳- شکر و عبادت خداوند متعال.

۴- گشاده دستی و فراوانی برای خانواده.

چقدر کم تاب و بی حوصله ای ؟ ؟ ؟!!!!

بر من ببخش شتابم را

روزی به عشق دیدار تو راه بیابان را در پیش گرفتم

و آنقدر رفتم که تشنگی توانم را برید.

آخر الامر زیر سقف بلند آسمان نشستم و رو به آسمان خورشید را گفتم :

“  او کجاست ؟  ”


صبورانه گفت: ” چقدر کم تاب و بی حوصله ای ! ”


من سالهاست به عشق آمدن او بی تابم …


شرمنده ام  آقا !


بر من ببخشید شتابم را .


” بیا به داد دل خاک خورده مان توبرس تمام


مردم این شهر بی تو می میرنند . “   

 
مداحی های محرم